باور

نسل جدید نسبت به نسل های گذشته هوش، پشتکار و علاقه کمتری برای یادگیری دارد.

واقعیت

تحقیقات علمی نشان داده ضریب هوشی انسان نسبت به اوایل قرن بیستم به شکل چشمگیری افزایش یافته. این پدیده که از آثار استفاده از تکنولوژی است اثر فلین نام گرفته. دلیل بی علاقه بودن نسل جدید به آموزش و عدم موفقیت آنان بیشتر مربوط به شکاف عمیق میان روش ها و منابع آموزشی کهنه و ویژگی ها و نیاز های خاص نسل جدید است.

باور

کتاب ها و کلاس های جدید بسیار متفاوت با کتاب ها و کلاس های قدیمند، بنا بر این حتماً این روش های آموزشی به روز تر و موثر ترند.

واقعیت تلخ

جدید ترین روش های آموزش در بیشتر مراکز آموزشی کشور حداقل 40 سال است که در دنیا منسوخ شده اند.

واقعیت تلخ تر

بسیاری از مدرسین حتی با نام جدید ترین روش های آموزشی که حداقل ده سال است در اروپا و امریکا از سطح مهد کودک تا دانشگاه استفاده می شود آشنا نیستند و یا تصور صحیحی از آن ندارند. جدید ترین کتاب را می توان به قدیمی ترین روش تدریس کرد و روش تدریس برخی مدرسین سالهاست که تغییر نکرده است. بنا بر این، صرف وجود تجهیزات و منابع جدید ضامن کیفیت آموزش نیست.
تبدیل دفتر تعاونی به دفتر فانتزی، تبدیل تخته سیاه به تخته سفید و سپس به تخته هوشمند، تبدیل دستگاه پخش اسلاید به پاورپوینت، تبدیل کاست به سی دی، و تبدیل کتاب 2009 به 2018 تاثیر زیادی بر کیفیت آموزش نمی گذارد و اکثر اوقات همان روشهای قدیمی با ابزار جدید اجرا می شود.

باور

در آموزش باید از روش های آزموده استفاده کرد که در مورد دیگران و خصوصاً خود ما نتیجه داده است.

واقعیت

تصویر برداری MRI از مغز انسان نشان می دهد مغز هر نسل جدید اساساً متفاوت با نسل های قبل عمل می کند. یک فرضیه قوی در این زمینه، استفاده از تکنولوژی از سنین پایین تر و رشد در جهانی بسیار متفاوت با نسل قبل است. لذا، علاوه بر اینکه روش آموزشی که یک فرد از آن نتیجه دلخواه گرفته به دلیل تفاوت های فردی حتی لزوماً برای هم نسلان وی توصیه نمی شود، احتمال مؤثر بودن آن برای نسل های بعد از آن هم کم تر است.

باور

برخی افراد استعداد برخی رشته ها را ندارند. اگر استعدادی در زمینه ای نداشته باشید، هر قدر علاقه داشته باشید و تلاش کنید باز هم به دیگران نمی رسید.

واقعیت

افراد با هم متفاوتند. این به آن معناست که این افراد با سرعت های متفاوت و از روش های متفاوت، با عمق متفاوت و در زمان های متفاوت مطالب را می آموزند و از آن به شکل متفاوت استفاده می کنند. در روش های آموزشی رایج که این تفاوت ها را به رسمیت نمی شناسند و از منبع و روش آموزشی یکسان برای آموزش به تعداد زیاد استفاده می کنند، مسلماً بسیاری محکوم به شکست و سرخوردگی هستند، که اکثراً آن را به بی استعدادی خود در آن زمینه نسبت می دهند.

باور

اگر از شبکه های اجتماعی، اینستاگرام، و نرم افزار در آموزش استفاده شود، این آموزش مجازی یا آنلاین است و بازده آموزشی را افزایش می دهد.

واقعیت

این امکانات در بهترین حالت دسترسی به اطلاعات و منابع را افزایش می دهد. قبلاً یک کتاب مرجع داشتیم، و اکنون هزار کتاب که اعتبار آن جای سؤال است. مهم آن است که از این منابع چه کسی و به چه شکل استفاده می کند. تحقیقات به دفعات نشان داده که استفاده از تکنولوژی تنها مهارت مدرس (یا عامل انسانی) را تقویت می کند. به این اثر، قانون بزرگنمایی (Law of Magnification) می گویند. بنا بر این آموزش بدون ناظر انسانی بی معنی بوده و اثر منفی حاصل از نقص این عامل انسانی نیز با استفاده از تکنولوژی تشدید می شود.

باور

باید زیاد بخوانیم و اطلاعات را افزایش بدهیم. مهارت های اصلی خواندن و نوشتن و شنیدن و صحبت کردن هستند.

واقعیت

هر شخص که یک گوشی تلفن همراه در دست دارد اطلاعاتش از فردی که محفوظات بالا دارد به مراتب بیشتر و به روز تر است. امروزه چهار مهارت اصلی تنها پیش نیاز مهارت های فردی، حرفه ای و آکادمیک هزاره سوم به حساب می آیند. این امر را حتی می توان به شکل سنجش خلاقیت، تفکر انتقادی و تفکر تحلیلی در امتحانات بین الملل و آزمون های آکادمیک دانشگاه ها مشاهده نمود.